دیدم که چشمت هوای گریه دارد…

by ins2012

دیدم
که چشمت
هوای گریه دارد
و بغضی
در گودیِ خرید بک لینک فالو نگاهت
چون سنگی
بر سینه‌ی زمین افتاده بود.

نشسته بودی
بی‌پناه
در ایستگاهِ آخرِ آرامش
جایی که امید
با آخرین نفس
به خاک
پناه برده بود.

نه صدایی
نه نوری
تنها
سایه‌ی مردی
که با چشمانِ خسته
زمین را
آخرین پناهِ خود می‌دید.

Send this article to your social site